جدول جو
جدول جو

معنی صفا زدن - جستجوی لغت در جدول جو

صفا زدن
خوشباد زدن خوشباد گفتن خوش باش زدن خوش باد گفتن
تصویری از صفا زدن
تصویر صفا زدن
فرهنگ لغت هوشیار
صفا زدن
((صَ. زَ دَ))
خوش باد گفتن
تصویری از صفا زدن
تصویر صفا زدن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صلا زدن
تصویر صلا زدن
آواز دادن برای طعام و جز آن دعوت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدا زدن
تصویر صدا زدن
بانگ دادن آواز دادن کسی را نامیدن و احضار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صلا زدن
تصویر صلا زدن
آواز دادن مردم را برای طعام خوردن یا انجام دادن کاری
خواندن و دعوت کردن به چیزی یا امری، صلا دادن، صلا گفتن، صلا در دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قفا زدن
تصویر قفا زدن
پس گردنی زدن: دایه را قفا می زدند و دشنام می دادند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قفا زدن
تصویر قفا زدن
پس گردنی زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدا زدن
تصویر صدا زدن
Beckon, Call
دیکشنری فارسی به انگلیسی
поманить , звонить
دیکشنری فارسی به روسی
кивати , кликати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
इशारा करना , पुकारना
دیکشنری فارسی به هندی
melambaikan tangan, memanggil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
손짓하다 , 부르다
دیکشنری فارسی به کره ای
לקרוא , לקרוא
دیکشنری فارسی به عبری
手招きする , 呼ぶ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
โบกมือ , เรียก
دیکشنری فارسی به تایلندی
ইশারা করা , ডাকা
دیکشنری فارسی به بنگالی
اشارہ کرنا , پکارنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از صف زدن
تصویر صف زدن
صف کشیدن رده بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صف زدن
تصویر صف زدن
در یک ردیف قرار گرفتن، صف کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صف زدن
تصویر صف زدن
((صَ. زَ دَ))
صف کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفال زدن
تصویر تفال زدن
فال گرفتن فال زدن تفال فرمودن تفال زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفیر زدن
تصویر صفیر زدن
شپیلیدن سوت کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفرا زده
تصویر صفرا زده
تلخه زده زردنبو آن که صفرا بر او غالب شده زرد شده (از غلبه صفرا)
فرهنگ لغت هوشیار